توبه .
چه زیباست توبه بندگانت.
.چه خوش است راز و نیاز مخلوقاتت..
هر کس به طریقی با تو سخن میگوید..
هر چیز با زبان مخصوص خودش حمد و ثنا میگوید.
هر کس پشیمانی خود را به نوعی ابراز می دارد.
.یکی یار طلب میکند یکی دلدار..
یکی هم.دلخوش به وعده دیدار.
.یکی هم در آرزوی دیدن گل رخسار.
.و یکی هم به امید بخشش دادار..
بلبل با غزل..
.غنچه با شکفتن.
.عاصی با دخیل..
عارف با معرفت ...
زاهد در مسجد..
عابد در صومعه.
.پروانه گرد شمع..
حاجی با احرام.
.و دیوانه هم با خرد خویش..
.حالا من مانده ام و با یک دنیا ابهام که چگونه ستایشت کنم و چگونه طلب از تو کنم.
حال که با شکفتن غزلم بدون معرفت دخیل بستم.فرق نمی کند در مسجد ویا صومعه با احرام یا بدون احرام.خدایا دیوانه وار گرد شمع وجودت می گردم و میگردم و میگردم.
محمد جواد نوشت1: .چیه توبه تا حالا اینجوری ندید؟.دی.
.محمد جواد نوشت 2 : اللهم الرقنی التوفیق الشهاده..