حال دل...
باز دل از غصه ها خون گشته است.
حال دل امشب هوایی گشته باز.
جبهه ای و کربلایی گشته باز.
آه ای چفیه ای همراز من.
چفیه ام همراز و هم درد من است.
یادگار روز آورد من است.
آه ای چفیه غیرت کن .
اشکهایم را چاره کن.
زخمهای کهنه ام را چاره کن.
مدتی زخم های تنم را بسته ای.
زخم دل را ببند گر چه خسته ای.
شاهدی بر غربت یاران من.
محرم راز و نیازم بوده ای.
آه چفیه جا نمازم بوده ای.
یاد آن روزی که در مجنون مست.
میزدی بر گردنم مردانه دست.