سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

کاشانه دل...

اینجا کلبه عشق است و من در حسرت آن روزها شکفتن شقایقهای دشت را به خاطر می آورم.

شقایق هایی که گاهی نشکفته پژمردند.

عشق رفت و کلبه محزون شد و شقایق ها پرپر و سینه پر از خون.

بعد شقایق ها رنگ غم به کامم فرو ریختم.

سکوت . ماتم و درد جدایی مونس شبهایم شد.

اینک دستهایم بالا و اشکهایم سرازیر در حسرت آن شبها

و در دلم حسرت یک شب آرمیدن در کاشانه دل..

آری زندگی بعد شقایق ها هیچ است .

هیچ.