سرزمین عشق...
اینجا تفرجگاه نیست ...
موزه هم نیست ..
محل گذراندن تعطیلات هم نیست..
اینجا خاکی وجود دارد که به واسطه ریخته شدن خون بهترین و عزیزتریت بندگان خداوند و فرزندان خمینی کبیر بروی آن مقدس شده واکنون زیارتگاهی است که عاشقان و شیفته گان راه حق و حقیقت را همه ساله بخصوص در ایام نوروز به اینجا میکشاند .
اینجا سرزمینی است که پرستوهای عاشق بال گشودند و به عرش رفتند ..
اینجا جان بر کفان عاشق و دلدادگان حسینی به ندای امام خویش لبیک گویان جام شهادت نوشیدند ..
اینجا انسانهایی بودند عابد زاهد و ساجد ..
این ساجدین آنچنان به معبود خویش سخن گفتند که گویی یار دلنواز ..
اینجا ساجدین آنچنان غرق در عشق خود می شدند که اشکشان و خونشان خاکهای گرم را معطر میکرد..
خدایا تو شاهد بودی که آنان جز بخاطر تو از خانه خارج نشدند
سربازان جندالله با العفو العفو شان دل هر بنده ای را به لرزه در میاوردند ..
معبودا .
معشوقا .
هر چند لیاقت نداشتم .
هر چند اسیر وسوسه های دنیا شده بودم .
اما حالا حضور پیدا کرده ام .
امید دارم
امید . ..
اشک نوشت : عازم سرزمین عشق هستم .در دلم غوغاییست وصف ناشدنی .حسرتیست همیشگی. خدایا . الهی . نظری.. تا آدم بشوم .