نیمه شعبان شب گناه کردن...
پس از چندین مرتبه رفت و امد به خانه دختر مورد علاقه اش و صحبتهای فراوارن در مورد عقیده و نظر یکدیگر بالاخره جواب بله رو از دختر خانم گرفت . بزرگترها برای روز عقد به تقویم مراجعه کردن و درصدد انتخاب روزی مبارک و خجسته برای عقد و انعقاد پیوند بین این زوج جوان بودن که متفق القول شب نیمه شعبان ولادت آقا صاحب عصر و الزمان (عج) رو انتخاب کردن .پدر داماد گفت که این شب شب عزیزیست و اونموقع باید عقد و عروسی رو با هم بگیریم .دو سه شب مونده بود به نیمه شعبان پدر تقسیم کار و مسئولیت کرد به هر کدام از افراد خانواده کاری رو سپرد و تاکید کرد که هر شخص وظیفه خودشو به نحو احسنت انجام بده تا مراسم آبرو مند ودر خور شان خانواده برگزار بشه شب موعود فرا رسید شب عروسی داماد مورد نظر که بخاطر داشتن عقیده به نیمه شعبان . اون شب مبارک رو برای شروع زندگی متاهلی انتخاب کرده بود شب ولادت آقا صاحب عصر و الزمان (عج) . از صبح عروس خانم رو به آرایشگاه برده بودند و خانم آرایشگر هم قول داده بود که عروسی درست کنه که همه انگشت به دهن بمونن . آقا داماد هم بی کار ننشسته بود و ماشین رو برده بود برای تزئین! صدای دوپس دوپس ضبط ماشین در هنگام چسباندن گل و روبان به ماشین سرتا سر خیابون قابل شنیدن بود./ برادر بزرگه آقا داماد هم برای رفیقای فابشون مشروبی آماده کرده بودن و در جواب پدر که گفته بود پسرم خوبیت نداره ممکنه حاج احمد ببینه ، گفته بود ای بابا ! بابا جون زشته جلوی رفیقام کم بیارم .حاج احمد هم ببینه ! چی میشه ؟!!!!! از مادر داماد و خواهراش و خواهر خانمها چیزی نگم بهتره .! شب شد و همه مهمانها اومده بودن گروه ارکستر که مبلغ زیادی برای اجرای برنامه گرفته بود یک بند مشغول نوازندگی و چشم چرانی بودن1 خانمهای آرایش کرده و بزک کرده و مد روز پوشیده در لابلای آقایان جولان میدادن .جوانها مشغول رقص و پایکوبی بودن خلاصه عروسک خانم رو از آرایشگاه آوردن و وارد مجلس عروسی کردن .برای عروس اسپند دود کردن و قربونی کشتن .مادر عروس هم تخم مرغی رو زیر پای عروس منفجر کردن و با عشوه گفتن بتتترکه چششششم حسود ./ خلاصه اینکه زیاد تو مجلس لهو لعب .. ببخشید عروسی نگه تون ندارم .مجری که کراواتش .. ولش کن کروات مردم رو کاری ندارم ..دی / از عروس و داماد دعوت کرد که بیان وسط و برقصن !!! عروس و داماد شروع کردن و جوانهای فامیل و دوستان هم مشایعت کردن . اون زوج خوشبخت و عزیز سر هر میز که میرسیدن ( البته با رقص ) دیگران تقاضای شاباش میکردن .. و ملت از همه جا بی خبر هم اسکنهای 2 و 5 هزاری رو بدست رقاصه ها ..ببخشید عروس و داماد میدادن و ماشاالله میگفتن !!!! بعد از شام آقا داماد هم خسته از رقص به اتقاق عروس خانم سوار ماشین عروس شدن و بقولی عروس برون به راه انداحتن موتور سوارا و بقیه جوانها هم با ماشین بوق زنان و دوپس دوپس کنان بدنبال این زوج رویایی خیابانهای شهر رو یکی پس از دیگری درنوردیدند .. پس از چند ساعت گشت زنی و نمایش دادن ناموس و افتخار کردن عروس و داماد به خانه باز گشتند ./ حالا آی داماد خوشبخت و عروس سفید بخت آی پدر و مادر و بزرگترها که برای شروع زندگی فرزنتون انقدر معتقد هستید که باید شب مبارکی رو برای شروع زندگی انتخاب کنید . به والله / بخاطر انتخابتون فرزندانتون خوشبخت نمیشن این شب که شما برای گناه کردن انتخاب کردید شب عزیز و مبارکیست برای کسب معرفت و فضیلت / برای راز و نیاز برای دعا خواندن و طلب مغفرت کردن / اگه از حسنات این شب براتون بگم زبونم زخم میشه . شما که اینگونه گناهان رو انجام میدید جان مادرتون جان عمتون جان هر کس که دوست دارید بندازید یه شب دیگه .این شب مال اینکارا نیست این شب شما میتونستید از فرصت بدست اومده برای خودتون و خانوادتون عاقبت بخیری بطلبید ووووو ولی حیف که شب به این مهمی رو نفهمیدید و نمیفهمید / ازتون خواهش میکنم تمنا میکنم . عروسیهاتون رو شب اعیاد و میلاد نندازید . تشکر ..
پ ن 1 : حاج احمد منم زیاد به مختون فشار نیارید ، هنگ میکنیدا ..دی
پ ن 2 : اگه ما به امام زمان اعتقاد داریم و عروسیهامون رو شب میلاد اون بزرگوار قرار میدیم پس چرا گناه؟ چرا بی توجهی ؟ چرا نفهمی ؟
پ ن 3 : دیشب گناهان زیادی انجام شد و امام زمانمون در غربت بجای اینکه خوشحال بشن از گناه کردن شیعیانشون خون گریه کردن .
پ ن 4 : . آقا جان شرمنده اگه کوتاهی میکنیم آقا جان خجلت زده ایم . خودت یه راهی نشونمون بده تا آدم بشیم .