اندک اندک جمع مستان میرسند...
و باز هم خبر بازگشت پرستوهای عاشق...
.خبر رجعت یاران سفر کرده..
.بازگشتی عاشقانه ..
امروز شهر و دیارما شاهد بازگشت شهدا به موطن و به دیار خویش میباشد .
و باز هم تکه های استخوان شهدا....
این اجساد مطهر، پیام آور ایثار و از خود گذشتگی و جانفشانی ها و ایستادگی هاست...
آی شهدا حال که ذره ذره وجود شما پس از سالها به دیار خود بازگشته باید پیامی داشته باشید.
گمانم جسم خاکی و دل شما برای روضه مادر تنگ شده ؟
راستی گفتم مادر .
.از مادر چه خبر؟
نمیدانم شاید رجعت شما در این ایام همنوایی شما با عزاداران و شیفتگان اهل بیت باشد...
ای شب شکنان صحنه نبرد و ای شب زنده داران سنگرهای عشق آمده اید تا شب تیره ما را با عطر حضورتان و با عطر وجودتان به صبح برسانید؟
آمده اید تا همنوا با تمام عاشقان در عزای مادر شرکت کنید؟..
گفتم مادر یاد پهلو افتادم .
گفتم مادر یاد بازو افتادم...
آری پس از مدتها دوباره کاروانی می آید .
کاروان نور
کاروانی مقدس..
حدیث نفس رزمندگان بود که در مناطق عملیاتی زمزمه می کردند .
مصداق...
.اندک اندک جمع مستان می رسند/
اندک اندک می پرستان میرسند/
دلنوازان ناز نازان در ره اند /
گلعذاران از گلستان میرسند /
اندک اندک زین جهان هست و نیست /
نیستان رفتند و هستان میرسند...