پيام
+
نمي دانم من کم گذاشتم يا روزگار..
خدايا بگو کجاي عشقم جاي خالي داشت که حسرت را ميهمان هميشگيم کردي؟..
خدايا حال چشمان منتظر و دل نا آرامم بسته به يک نگاه تو دارد.
مدتها دور از شهر و کاشانه بودم و بي خبر از شهر خود در شهري پا گرفتم که عاشقي بياموزم..
شهري که تمام غم هايش به من شادي بخشيد .
شهري که با تمام ويرانيش به من حيات دوباره مي بخشيد

جبهه مقاومت اسلامي
96/11/29

محمد جواد س
شهري که پر بود از لاله و شقايقهاي عاشق .
شهري که از آنجا کوچ پرستوها آغاز مي شد.
ياد نگاهشان و کلامشان که مي افتم نفسهايم به شماره مي افتد..
آنقدر عاشقانه نگاهشان ميکردم که اشک مهمان هميشگي چشمان منتظرم بود
چنان عاشقانه زمزمه ميکردند که دلهاشان آرام ميگرفت .
خدايا نکند روزي گم کنم خاطره روزرهاي بودنشان را..
هنوز هزاران حرف نگفته در دل دارم
در انتظار آفتاب
درد و دلتان با خدا بي ريا و پراحساس بود... و البته غمي در سراسرش موج ميزد
محمد جواد س
خدا کنه که بي ريا باشه . ممنون از عنايتتان.
محمد جواد س
هزاران حرف نگفته در دل دارم
در انتظار آفتاب
بياريدش روي کاغذ... نذاريد بغض بشن
محمد جواد س
سعي ميکنم.
هما بانو
خيلي زيبا و تاثير پذير ..قلمتون مستدام و دلتون آروم و اميدتون مستجاب ...
محمد جواد س
تشکر و سپاس . ممنون از عنايتتان
سيدمحمدرضا فخري
تقبل الله ان شا الله. يا ليتنا کنا معکم...
محمد جواد س
فارسيش چي ميشه مهندس جان. فش نباشه ها؟ جهت اطمينان خودتي :) دييييييي
سيدمحمدرضا فخري
:) چيز بدي نيست، تو مايه هاي دمت گرم :)
محمد جواد س
آهان مهندس جان. دم شما هم گرم :) @};-