سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

من و دلم...

در غم نامه من واژه ای به نام شادی وجود ندارد  

 شادی با من بیگانه شده 

باز هم شب فرا رسید  

کاش که قصه های شب من تکراری نباشند

شب برای من ماتمکده ایست تکراری

باز شب شد و چشمانم نمناک و امیدم فراوان 

باز شب شد و من منتظر نیمه شب می مانم

تا در سکوتش مرا غرق کند

با همه دلواپسیهایم دفتر خاطراتم را مرور میکنم  

 قصه درد و غم و حسرت 

 واژه هایی که هر شب در دفتر خاطراتم جا خوش میکنند 

 کی شود که از این حسرت بیرون بیایم .

امشب در دل شب با دلم درد دل میکنم 

من و دل به هم دل بسته دایم

با محبت دلم آرام میگیرم 

امشب همراه دلم مینالم تا بی نهایت