سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

جوانان آن روزگار...

سنگر خوب و قشنگی داشتیم   یاد باد آن روزگاران یاد باد

 این را میشود از درد دل جاماندگان فهمید 

 می شود حرف دلشان را دید و فهمید .

می توان از کلام آنها فهمید که هنوز کنار ما هستن و کنار ما نفس می کشند

همانهایی که روزگاری بر آنها گذشته است 

همانهایی که هنوز هم نفسشان حق است

کنارشان که می ایستی و با آنها هم صحبت که می شوی آرامشی ناب وجودتان را فرا می گیرد

همینان هستند که اگر لب بگشایند و بگویند چه بر آنها بوده و چه گذشته مردم مهربانتر میشوند

 به زمان حال آنان که می رسیم یا سکوت می کنیم یا می گوییم ما نمی فهمیم

انسانهای آن روزگار را

منظورمان از روزگار آنها هستند

آنهایی که در این روزگار نفس و رنج می کشند

کارهایمان و رفتارمان نفس روزگار را به شماره انداخته است

 خودمان هم روزگار خوشی نداریم اما بیماری نفهمیدن گرفته ایم

 برایمان از مردم آن زمان می گویند اما نمی دانم که چرا بعضی ها از آن زمان گریزانند

آن آدمها جوانانی نیستند که به این زودی کم بیاورند

دلشان خون است و بی راهه رفتنهای ما را می بینند

 دلشان خون است که عده ای تمام فکر و ذکرشان شده قیمت آپارتمان و خودرو و ارز و دلار 

 دلشان خون است از اجناسی که درون دلهای تاریک و سیاهشان تل انبار شده است