شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ شمعهاي اطراف خاموش شده بودند آسمان لباس سياه خود را پوشيده بود. ستاره ها پر نورتر از هميشه بودند. دستهايش را به زانو گرفت تا بلند شود.. يکدفعه احساس کرد کسي زير بغلش را گرفته و سعي دارد که دست ديگر مادر را روي شانه اش قرار دهد. شميم عطر و گلاب مي آمد.... خانم خانم بلند شيد شب شده.. خانم!!!. زن خم شد و نبض او را گرفت . ناگهان قطرات اشک بر گونه اش جاري شد .. بچه ها .اين خانم فوت شده است...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top