پيام

محمد جواد س
92/2/30

+ آورده اند که در شبي تاريک و سرد از شبهاي شتاي سالهاي نه چندان دور خواجه راشد اهريمني در بستر پر قوي خويش آرميدندي که نيمه هاي شب صداي مهيبي ايشان را ازخواب غفلت بيدار نمودندي .. خواجه ما دستپاچه شدندي و رداي خود را به تن کردندي و کلاه خويش بر سر نهادندي و کتاني هاي آديداس خويشتن را ورکشيدندي و مثل شصت تير به بيرون منزل پا نهادندي .ذهنيت ايشان زلزله هاي اخير استانهاي همجوار بودندي..

هيئت عزاداران 12امام 93/10/1

1- اما پس از گذران لحظاتي ايشان متوجه شدندي که زلزله در کار نبودندي و شير کوه ريزش نمودندي .از قضاي روزگار ذره بيني زنده جهت درج افياد قطاري و ريلي خويش درون قطاري بودندي که تا لحظاتي بعد به محل ريزش کوه رسيدندي .خواجه ما خيلي زود کتابهاي اول تا پنجم ابتدايي را مرور کردندي و بلافاصله تصميمي کبري گرفتندي .ليزر هفت کله خويش را از جيب برون درآوردندي و روي رقص نور گذاشتندي و

2- و شروع به دويدن طرف قطار نمودندي.صداي نفس نفس زدن ايشان و هو هو چي چي قطار هر لحظه به همديگر نزديک و نزديکتر شدندي و چيزي نمانده بود که در هم آميختندي..به لحظه موعود چيزي نماندندي که صداي قر و قور شکم ايشان که سر شب از تخم مرغهاي کوکب خانم تناول نمودندي بودندي مانع دويدن و تمرکز ايشان شدندي . مخلص کلام ايشان هر چه انرژي داشتندي در يک جا کلني نمودندي و به طرف قظار دويدندي و با ليزر اشاراتي ...

3 -اشاراتي فرمودندي . لکوموتيو ران که متوجه ايما و اشارات ايشان شده بودندي .گفتندي امان از دست جوانهاي بيکار امروز .عاشقانه ديوانه و سرگردان ميانه . همينطور که خواجه راشد ما به طرف قطار دويدندي و فرياد برآوردندي که کوه ريزش خطر احتياط... قطار از کنار ايشان عبور نمودندي و به راه خود با سلامت ادامه دادندي . خواجه ما که از مرحله پرت بود تازه متوجه شدندي ...

4- تازه متوجه شدندي که چندين سال پيش ريل راه آهن را دو خطه نمودندي و هيچ قطاري از راه ريزش کوه عبور نکردندي . در حالي که ايشان نفس نفس زنان بسوي بستر خويش رفتندي و آرميدندي لايکهاي فراوان در زير فيد ذربيني زنده زدندني و فيدشان نيز برگزيده شدندي .

تشکر.

ديگه واجب شد يه تذکرة الکاربران اصل گارانتي دار بزنم براي شما :)

ديييييييييي در خدمتيم اخوي.. مو از گردن ما باريکتره بودندي . والا :)

:دي

دييييييييييييييييييييييي

عجب!!!

عجبندي :)