شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ صداي سوت خمپاره و انفجاري مهيب و پاي متلاشي شده يک رزمنده...فوران خون و چنگ زدن او بر خاک.. خود را بدور پاي او پيچيدم ..محکم گره خوردم در خون و گوشت و استخوان .. ميفشردم خودم را به پاي سوخته آن نازنين و خود همانند شقايقي سرخ ميشدم..يادم آمد ان زماني که او به نماز ميايستاد جانمازش بودم.. و در دل شب محرم راز و نيازش بودم..وقتي توسل ميکرد مرا به صورت خود مي فشرد ..
مي فشرد تا هيچ انسان خاکي اشکهايش را نبيند .. عطر و خيسي اشکهايش مرا مست ميکرد..حال اين آبرويي که من دارم از همان خونها و اشکهاست من شاهد جانفشاني و ناظر عبوديت آنهايم...
پر از دعاي کميلي ، پر از جنون کارون / کجاست منزل ليلي، جزيره مجنون :(
+++++++++++++++++++++++++سلام بزرگوار..بسيار بسيار عالي ...ممنون ازتون ..خيلي دعامون کنيد
عليکم السلام ممنون از حضورتون و حسن نظرتون ..محتاجيم به دعا.
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top