شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ پرستو باز آمد.... پرش خيس لبش سرخ....از کجا آمده اي پرستو؟...رقص کنان سر در گم.. پي چي مي گردي؟.. نمي ديد مرا...منکه در حسرت سالها و يک جمله زعشق منتظرت بودم... پس چرا حرف نداري؟.... پرستو حرف بزن ..تو که آنجا بودي راستش را بگو .. هيچ سراغي از ما نگرفت؟..حرف بزن تا که ببينم چه شد..... چه شد که به زير آب رفت شهر رويايي چشمانم...
پرستو من هنوز منتظرم ...چه بيايي چه نيايي...پرستو بيايي دو چشمانم را فداي بالهايت ميکنم ..نيايي که انتظار مرا کور خواهد کرد ..پرستو پر زد و رفت ... بالهايش خيس ..لبش سرخ ..حرفهايم نا تمام ... و او مايوس ... پرستو ميدانست که در وادي عشق حرف زدن ممنوع است ....
عليکم السلام و همچنين . تشکر . موفق باشيد و منصور.
دلتنگ...
پرستو ميدانست که در وادي عشق حرف زدن ممنوع است .... -
صفير
پرستو ! اينبار که آمدي ديگر نرو . کوچ چيز خوبي نيست
پرستو پر زد و رفت ...
پرستو ميدانست که در وادي عشق حرف زدن ممنوع است...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top