پيام
+
زير اندوه همان بارانم که سالهاست بر گونه هايم مي بارد ...در روزگاري که آرزوهايم را گم کرده ام... تنها و سرگردان..در زير باران ..بدون همدرد و بدون همراه...گاهي افتان و خيزان در بياباني خاموش و گاه حيران روزگار... قرار نيست ديگر بهار باشد لحظه اي شاد مي شوم و زود مي گذرد.. جايي که تو نباشي ماتم کده اي بيش نيست .. اينک باز قلم به گردش در آمد...

هيئت عزاداران 12امام
93/10/1
محمد جواد س
بيمار عشقم..گاهي با يک شقايق گاهي با يک دل تنگ.. دل تنگي که پس از بارش باران از نفس مي افتد .مي سوزد در کوي غم . ميشکند و توبه ميکند.گر ز ديده برون رفتي . دل را چه کنم؟.
دلتنگ...
تلخ ولي زيبا بود.
محمد جواد س
سلام بر شما . تشکر از عنايتتان.
||عليرضا خان||
مثه هميشه حرف نداشت ... شهادت نصيبت استاد
محمد جواد س
سلام آقا عليرضا جان تشکر از عنايتتون . و ممنون از دعاي خيرتون .
||عليرضا خان||
سلام از ما
هما بانو
خيلي خيلي زيبا سرودين
پر واز بانو
عکس و نوشته تون هر دو عالي...از اين تسبيح ها جايي هست بفروشن؟!:)
محمد جواد س
سلام ممنون از حسن نظرتون . خير مثل اين که نع . اما شبيه اين در مشهد هست :)