پيام
+
پدر تبسم اينا دو تا گاو داشتن . يکي قهوه اي و يکي سياه . گاوهاي اونها شاخ داشتند شاخهاي بزرگ و تيز . بارها پدر تبسم اينا اومده بود که شاخ گاوا رو ببره اما تبسم گريه کرد و دماغش از اون بادکنکهاي شفاف بست و نذاشت که باباشون شاخ گاوا رو ببره . اونوخت تبسم خيلي خوشحال شد . يک روز بهاري تبسم تصميم گرفت گاوا رو ببره کنار برکه بچرونه . از اون به بعد تبسم شد تبسم بهار . تبسم گاوا رو برد کنار

در انتظار آفتاب
95/2/1
محمد جواد س
1 برکه خودش دفتر نقاشيشو دراورد و تکيه داد به يه درخت و مشغول کشيدن شد . يه دفعه ديد از پشت بوته ها يه چي ميجنبه . ترسيد رنگش شد عينهو کاه . يه دفه ديد يه گرگ بزرگ و بدجنس که دهنش آب افتاده بود از پشت بوته ها اومد بيرون تبسم خيلي ترسيد عقب عقب رفت تالاپي خورد به درخت و نقاشياش از دسش به هوا رفتن و يکيشون افتاد تو پارسي بلاگ و دبيراي حاذق و حاضر هم انتخابش کردن .. اونوخ گاو سياه که براي
محمد جواد س
2 باباي تبسم اينا شاخ شده بود به تبسم گفت بيا پشت من قايم شو کاريت نباشه . آقا گرگه که دوييد و پريد تا حمله کنه گاو قهوهاي جا خالي داد و شکم گرگ رفت تو شاخ گاو سياه . اونوخت تبسم برا باباش خالي بست که اين گاوا منو نجات دادن . باباي تبسم اينا هم خيلي ناراحت شد گفت کاش شاخ گاوا رو ميبريدم تا از دس تبسم و پارسي بلاگش راحت بشم ...
محمد جواد س
3 سرکار خانم تبسم بهار . اين فيد طنز ميباشد احيانا اگه دلخوري پيش آمد .بفرماييد تا ويرايش شود . ./ از تمامي دوستان فرهنگي و فرهيخته هم توقع داريم به ديد داستان طنز نيگاه کنن
تبسم بهار ♥
يه چي ميجنبه من شيفته ي اين ادبيات غني ِ نوشتاري هستم
مهديه...
جناب سلماني ماشاالله شما هم براي خودتون يه پا نويسنده ايد
محمد جواد س
سلام خانم تبسم .
تبسم بهار ♥
عليکم السلام. مشکلي نداره جناب سلماني . من خيلي ممنونم که منو به عنوان قهرمان داستان انتخاب کرديد و کم کم داريد منو به جاي شخصيت هاي معروفي مانند کليله و دمنه جايگزين ميکنيد و قطعا اين رويداد و تحول عظيمي در تاريخ ادبيات غني ِ فارسي است..دي:
محمد جواد س
خواهش ميکنم . والا اول خاستم يا خواستم که قهرمان داستان چوپان دروغگو باشيد منتها ديدم در حق راشد جفا ميشه . بالاخره ما قهرمان پروريم يا اديب ؟
محمد جواد س
سلام خانم مهديه والا درس پس ميديم ممنون
مهديه...
سلام شرمنده ببخشيد.خوب حالا براي منم داستان ميگيد؟(آيکون بهونه گرفتن
محمد جواد س
دشمنتون شرمنده انشاالله در آينده ببينيم چي ميشه
مهديه...
آينده دور يا نزديک؟
تبسم بهار ♥
بله خوب کرديد منو نذاشتيد دي:. هم قهرمان پرور هم اديب ..
كيمياي ناب
سلام حاجي عالي بود
محمد جواد س
جناب نسل چهارم ممنون از حضورتون . قهرمان داستان مالک الفيد هست ..
محمد جواد س
نه دور نه نزديک خانم مهديه
محمد جواد س
عليکم السلام .ممنون حاجي .
محمد جواد س
بازنشر جناب فخري اون بالا ميدرخشد
مهديه...
آهان يعني هيچ وقت
محمد جواد س
خانم مهديه
محمد جواد س
بله يحتمل
سفينة الزهراء
مهديه...
محمد جواد س
وقتي خانم سيما بازنشر يزنه يعني خيلي با دقت خونده
اقاشير حفاظ
که اينطور . . .
محمد جواد س
که چطور؟
اقاشير حفاظ
همين چيزايي که گفتيد
محمد جواد س
نه جدي نگيريد
اقاشير حفاظ
.:راشد خدايي:.
گاو چيه؟!
محمد جواد س
گاو يه جور نوت بوکه البته جديدترين مدلش . تازه قيمت گوشتش هم با دلار بالا و پايين ميره .. کو بازنشرت راشد جان؟
.:راشد خدايي:.
توي جيبم!
محمد جواد س
پس بالا فيد من چيکار ميکنه؟
*اخراجي*
احسنت جناب سلماني لذت برديم
.:راشد خدايي:.
دارم از روي شونه ي شما دنيا را نگاه ميکنم
محمد جواد س
ممنون خانم اخراجي تشکر
محمد جواد س
بيا پايين راشد جان خسته شدم
ساقي رضوان
آخيييييييييييييي تبسم اينا
.:راشد خدايي:.
نميخوام
محمد جواد س
سلام خانم ساقي . اين داستانو که يادتونه؟
ساقي رضوان
سلام..عاره عاره اون موقه من تازه رفته بودم مدرسه!!
تبسم بهار ♥
رفتم به بابام ميگم من گاو ميخوام !!! ميگه هاااااااااان؟؟؟دي:
محمد جواد س
خانم تبسم
ساقي رضوان
همين كم بود گاو بياريد تو خونه تون! بسه ديگه همون گاگول
محمد جواد س
سلام خانم افروز ممنون از حضورتون
محمد جواد س
خانم ساقي منظور از گاگول همون گوگله؟ يا يه نوع طوطيه؟
ساقي رضوان
گوگل؟ نه عروس هلنديه تبسم ايناس! اسمش را گاگول نهاده ام
تبسم بهار ♥
گاگول نع ! شيلا جان. نگو گاگول عروسشون نميکنن ...
محمد جواد س
والا ما که نفميديم چي شد؟
ساقي رضوان
:|
محمد جواد س
اهان الان فهميدم
رميصا
واقعا خوش به حال تبسم که هم گاو داره هم گاواشوميبره چرا
محمد جواد س
لعل سلسبيل
قشنگ بود. بسي مشعوف شدم!
محمد جواد س
ممنون . خدا رو شکر
لعل سلسبيل
البته يه کم بي سر و ته بود مث اپيزوداي خنده بازار
محمد جواد س
واي . خانم زماني . داستان اون دختر خانم در کتاب فارسيه سوم بود يا چهارم نخونديد مگه؟ بر گرفته از اون داستان بود ديگه .
لعل سلسبيل
يادمه. حنا دختري در مزرعه هم يه قسمتش شبيه همين داستان دختره س... کلن بخواهيد به اونم گير ميدم
محمد جواد س
پس خنده بازار نيست گير بازاره ؟..دييييييي
لعل سلسبيل
ديگه ديگه! اين روزا دست به انتقاد بي رحمانه م خوب شده
محمد جواد س
خب عاليه . اين دس به انتقاد شما به نفع نوشته هاي سياه قلم نمايي ماست ..دييييييييي
||عليرضا خان||
سلام خيلي جالب بود .. منتظر داستان هاي بعدي تون هستيم .. خصوصا شخصيت سازي مهندس .. موفق باشيد
محمد جواد س
سلام عليرضا جان. مثل اينکه هوس کرديد هر دومون مسدود بشيما..دي با مهندس هم شوخي؟ منتظر باشيد . آيکون چشمک
*سحربانو*
||عليرضا خان||
اشکالي ندارد .. ساختن وب که پولي نيست دوباره مي سازيم ..تنکس بابت چشمک
سكوت خيس
تبسم بهار ♥
:|
..: *شيرازي*:..
*«طلوع»*
تبسم
كشتي نجات ما
سلام..ماشاللا به اين قدرت داستان نويسي..
محمد جواد س
عليکم السلام ممنون.
گمنامه
تبسم بهار ♥
نچ نچ نچ
محمد جواد س
اعه اين فيدو کي اورد بالا؟
سفينة الزهراء
...حامل نور ...
خاطرات دکتر بالتازار
2 تا گاو که اينهمه بازنشر نميخواد باز اگه يه گله بود يه چيزي .
محمد جواد س
تبسم بهار ♥
فکر آبروي منو بکنيد بعد اين فيدو بياريد بالا
ساقي رضوان
بالا
تبسم بهار ♥
:|
كشتي نجات ما
حنا خانوم ♥
هه!اينو!نديده بودم!
سفينة الزهراء
من نياوردم بالا.يکي ديگه آورده بودا
سفينة الزهراء
برو پايين
ساقي رضوان
بالاتر
تبسم بهار ♥
دوستاي مارو :| ديوااااار لطفا :| ديييييييي:
ساقي رضوان
ايكن امدن ديوار ب سمت كله تبسم
تبسم بهار ♥
نه نه .. شوخي کردم راحت باشيد ..دي:
ساقي رضوان
خيلي بالا
كشتي نجات ما
خيلي خيلي بالا...
ساقي رضوان
خيلي خيلي بالاتر
محمد جواد س
عجب
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا : اين مادر بزرکه . مادر بزرک عروسک خريده !!!
محمد جواد س
هما بانو
گل پسر دنيا*محمد*
خبر خبر.................خبر خبر...........دهعععععع چند بار بگم....توجه کنين........توي نظر سنجي شرکت نکنين..مديوني پیام+
كشتي نجات ما
خيلي خيلي خيلي خيلي بالاتر
محمد جواد س
كشتي نجات ما
در انتظار آفتاب
خيلي جالب بود
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید