پيام
+
شمعهاي اطراف خاموش شده بودند آسمان لباس سياه خود را پوشيده بود.ستاره ها پر نورتر از هميشه بودند.دستهايش را به زانو گرفت تا بلند شود..يکدفعه احساس کرد کسي زير بغلش را گرفته و سعي دارد که دست ديگر مادر را روي شانه اش قرار دهد.شميم عطر و گلاب مي آمد....خانم خانم بلند شيد شب شده..خانم!!!. زن خم شد و نبض او را گرفت .ناگهان قطرات اشک بر گونه اش جاري شد ..بچه ها .اين خانم فوت شده است...يا زهرا(س)

* هاتف *
91/4/16

محمد جواد س
.
محمد جواد س
عليكم السلام. الحمدالله خوبم / شما چطوريد؟ خوبيد انشاالله؟
محمد جواد س
رحمتي عزيزم / شما صاحب خانه هستيد / بي صبرانه منتظر شما هستيم :)
محمد جواد س
چشم عزيزم / كله پاچه رو بگير كه 7 صبح خوردن داره والا ..دييي
محمد جواد س
انقدر كله پاچه نخوردي چشات ضعيف شده عزيزم / ( بگير ) رو نديدي؟:)))))
عطر ياس.
يا زهرا سلام الله عليها
راهيان جنوب
چه قشنگ بود:(( واقعي بود جناب سلماني؟ چه غمگين و البته خوشبحالشون