• وبلاگ : ستارگان دوکوهه
  • يادداشت : او رفت...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • پارسي يار : 7 علاقه ، 2 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    لحظه هاي از خدا سرشار...

    ديگر آن شبها نمي آيند؛لحظه هاي از خدا سرشار

    مردهاي کربلاي پنج؛دردهاي کربلاي چار

    بعد از آن مردان پولادين؛مانده بردوشم سري سنگين

    زير پايم زمين خالي؛آسمان شد بر سرم آوار

    اندک اندک عاشقان رفتند؛اندک اندک عشق تنها ماند

    کم کم اين دل هم زپا افتاد؛کم کم اين آيينه شد زنگار

    شعله شعله آتشي جانسوز؛ مي چکد بر سينه ام امروز

    بسته ي دنيايم - اين دنيا – خسته ي تکرارم اين تکرار

    يک شلمچه خسته ام امروز؛چند کرخه غرق اندوهم

    اين همه آوار را اي درد؛ يک سحر از شانه ام بردار...

    شعر از عبدالرحيم سعيدي راد _دزفول

    سلام جناب سلماني اين شعر بسياز زيبا رو تقديم ميکنم به شما چون مطمئنم شما بيشتر درکش ميکنيد:(

    پاسخ

    عليكم السلام. با خواندن اين شعر داغ دلمون تازه شد ..اين شعر سراسر معانيست معاني كه حسرت را دوچندان ميكند / ممنون از حضورتون و حسن نظرتون / شعري بسيار بسيار عاليست تشكر ويزه دارم از خدمتتون / موفق باشيد و منصور .