سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

تبرک در جزیره مجنون...

    نظر

مکان.جزیره مجنون

.بمباران شیمیایی

در حال انتقال برادران مسدوم شیمیایی به پشت جبهه بودیم که دیدم.دو بسیجی میان گل و لای گیر کرده بودن و بعلت بمباران شیمیایی لحظات آخر عمر خود را سپری می کردن.

.شهید بابایی درحالی که اشک در چشمانش جمع شده بود یکی از این رزمنده های بسیجی را در آغوش گرفت و بوسید دستی به سر و صورت خود کشید و صلوات فرستاد

..من به کار ایشان اعتراض کردم و گفتم مگر نمی بینید که اینها شیمیایی شده اند و نباید آنها را لمس کرد.؟

شهید بابایی همان طور که مشغول فرستادن صلوات بود به من گفت :

پسر جان تو نمی دانی اینان تبرک هستند.نمی بینی چطور از چهره این برادران بسیجی درد می بارد؟ خوشا به حالش که شهید شد.

.(سیره شهدای دفاع مقدس 10 )