خدایا تشنمه.....
خدایا تشنمه...تشنه تشنه....آدم تشنه تا وقتی آب ندیده زیاد بیقرار نیست .اما وقتی آب ببینه و یا آب رو بهش نشون بدن و بهش ندن خیلی بی تاب میشه و بیقراری میکنه...خدایا آب رو دیدم اما لیاقت نوشیدنشو نداشتم..چرا؟..خدایا جوون بودم جاهل بودم نمیفهمیدم درک نکردم..اما شما چرا؟ شما چرا این بنده گنهکارتو سیراب نکردی..خدایا منکه میدونم لیاقت نداشتم منکه میدونم برای تو بنده خوبی نبودم خدایا میدونم که تذکراتت همیشه بموقع بوده اما من عاصی من گنهکار من نادون نفهمیدم .اون موقع بزرگی فرمود که بعد جنگ شهادت در نایابی میشه که گیر هر کسی نمیاد ولی من بازم نفهمیدم..خدایا دارم آتیش میگیرم .خدایا گر گرفتم.. وقتی یادشون میفتم از ته دل غبطه میخورم .حسرت میکشم اما!..خدایا دوسه روز بود میخاستم درد دل کنم پیه ریا کاری و خشک مقدس بودن ....و همه چیو بتنم مالیدم.. آخه حرفه دله نمیشه کاریش کردن.. خدایا خدایا .مگه هر مسافری برمیگرده براش قربونی نمیکنن؟ مگه قرار نیست مسافر ما بیاد؟ مگه به امید کرمت نمیخاد ظهور کنه؟ .خوب جلوی پای مسافر عزیزمون باید قربونی کنید دیگه خدایا به جلال و جایگاهت به وحدانیتت قسم که منو جلو پای آقامون قربونی کن .اصلا من اولین قربونی .همه کسم قربونی بجه هام فدایی آقام ...خدایا میدونم که شما شهادت رو نصیب بنده های صالحت میکنی. بنده های پاک پاکت. بنده های خوبت و مخلصت..اما خدا جون یه ماده تبصره هم برای منه عاصی نمک نشناس بزار..اصلا بخاطر جایگاه اونا و مقامشون منو ببر نوکرشون بشم..به جود و کرم خودت جدی میگم.. خدایا خود خودت بهتر از هر کسی از دلم خبر داری..میدونی که الان دارم گریه میکنم و مینویسم.خدایا .دیگه طاقت ندارم نمیتونم تحمل کنم نمیتونم وایستم ببینم چی میشه..اینروزا همش درگیرم برا شهدا مینویسم عکساشونو تماشا میکنم با خاطراتشون حال میکنم با یاد اونا میخابم و با یاد اونا بیدار میشم .خدایا خالصانه بگم غلط کردم که گناه کردم خدایا اشتباه کردم که باعث ناراحتی شما و امام زمان شدم.خدایا روزی چند بار توبه میکنم و میشکنم اما باز میدونی که ته دلم بعد هر گناه به غلط کردن میفتم خدایا دستمو بگیر خدایا هر جور میخای شهیدم کن..تو که بهتر میدونی .دلم داره داغون میشه خدایا با تمام وجودم گناه کردم و عاصی بودم اما چون تو رو خوب توصیف کردن بازم انتظار دارم .بازم روم زیاده ....
