سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

شب بغض و شب باران....

شب بود و سکوت و نجوای یا رب.

شب بود و نجوای یاران.

پرچمی سرخ ماند و ردپای شیران .

یک سرنوشت.

ته مانده های مین و پوکه های فشنگ درون دشت.

کوچ پرستوهای بی بازگشت.

بغض ماند و پاییز دل.

یک آسمان پرنده بود و یک سرزمین.

دلها به وسعت دریا.

شعر عاشقی بود و تعبیر خوابها.

یک سعادت یک سرنوشت.

یک آسمان پر از تکه های نور.

شب بود .

شبی که هیچ وقت در خاطرم سحر نشد

عطر حضور بود و سنگر.

هوا بود و هوای عاشقی

شوق بود و رفتن .

شب بغض.

و شب باران.

بیابانهای مین بود و آتش و منور.

عشق بود و پرواز.

دلم  پشت سنگرها آواره شد.

در آن شب صدایی در آسمان پیچید

که لحظه لحظه انها را به عشق میخواند.