سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

شبنم شهدا...

 

و باز هم شب و دلگیری و دلتنگی ..

امشب دلم گرفته تر از همیشه می ماند .

امروز تمام شهر را گشتم  جای خالی یاران عذابم می داد

گلدسته های مسجدمان هنوز چشم براهند .

شاید منتظر شبنمی هستند تا بروی آنها بنشیند .

تا با تمام وجود شهدا را

صمیمیت شهدا را 

و وجود آنها را زمزمه کنند.

خاطرات شبهای عملیات برایم زنده می شوند .

چه شبهایی .

چه شبهایی گذشت و ما ....

چه شبهایی با خدا گذشت...

لحظه خداحافظی با یاران  گریه و خنده باهم گوشه چشمانمان را نمناک می کرد ..

اشک گوشه چشمان شهدا همانند شبنم ،بروی گلدسته های مسجد غلطید .

گلدسته ها بعد از شهدا بوی غربت گرفته اند

نا خود آگاه صدایی بر لبانم جاری میشود . ....

کجایید ای شهیدان خدایی ....پرنده تر ز مرغان هوایی....