سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان دوکوهه

اینجا دفتریست از خاطرات بی قراریم. یک پلاک و یک سربند دارم. حسرت بی سنگریست دفتر دلداده گیم

سلام همسنگر.بخند...

سلام همسنگر.سلام همرزم..سلام ای شهید...خیلی دوست داشتم که بیام سر مزارت درد دل کنم.

.اما چه کنم که نتونستم..اما خواستم اینجوری درد دل کنم و به نوعی هم بیان درد..نمیدونم دقیقا چند ساله که مهمان آقا ابا عبدالله الحسین(ع) هستی.

.دیروز بر حسب وظیفه شرعی اومدم نهی از منکر کنم..عده ای منو متحجر و خشک مقدس نامیدن و عده ای هم امل.!!

تعجب نکن بخند .مثل همون زمانی که عکس گرفتید.بخند آخه میدونی چیه؟

دیشب خیلی دلم شکست .بعدش کمی فکر کردم و بخودم گفتم. که ناراحت نشو تو به وظیفت عمل کردی.و باید خوشحال باشی.

..باور کن نتونستم هضمش کنم و با ناراحتی خوابیدم ولی امروز صبح که بیدار شدم .دیگه اثری از اون ناراحتی در من نبود..می دونی چرا ؟

.دیشب خواب دیدم .روبروی ضریح مقدس آقا ابا عبدالله الحسین(ع) ..همون که سید و سالار شما در بهشته .همون ضریحی که زیارت دنیوی اون عزیز به دل شما و امثال شما موند. -
.
.همون ضریحی که اشتیاق زیارتش و باز کردن راه برای زیارت ما باعث شهادت شما شد.
.
بله ضریح مقدس اون آقایی که همیشه از اون مدد میگرفتین و ذکر روز و شبتون یا حسین بود..
.
بگذریم. خواب دیدم دو زانو روبروی اون ضریح و در صحن و سرای مولامون نشستم و دارم به ضریح نگاه میکنم

و دست به سینه دارم میگم السلام علیک یا ابا عبدالله..السلام علیک یا ثارالله..بخند همسنگر..بخند همرزم

..امروز دیگه مثل دیشب ناراحت نیستم و خیلی هم خوشحالم..بخند همسنگر بخند همرزم..